لاهیجان
. منبع: درباره لاهیجان
لاهیجان (به گیلکی: لایجؤن) مرکز شهرستان لاهیجان، بزرگترین شهر شرق استان گیلان و نود و پنجمین شهر پرجمعیت ایران است. لاهیجان یکی از شهرهای گیلک نشین است و مردمان آن به زبان گیلکی سخن میگویند. این شهر در ناحیه کوهپایهای قرار دارد و تپهماهورهای آن را بوتههای چای پوشاندهاست. لاهیجان در شرق سفیدرود و در ارتفاع ۴ متری قرار دارد. این شهر در سال ۲۰۱۷ با ۱۰۱٬۰۷۳ نفر جمعیت سومین شهر پرجمعیت گیلان (پس از رشت و انزلی) است. همچنین لاهیجان زمانی شهر اصلی و مرکز اداری (دارالملک) کل ایالت و پایتخت تاریخی بیه پیش بود.از دانشگاه های این شهر میتوان به دانشگاه آزاد اسلامی، دانشکده فنی و مهندسی رجایی. موسسه آموزش عالی دیلمان و اندیشمند اشاره نمود.شهر لاهیجان به عروس گیلان هم مشهور است.
وجه تسمیه
شهر ابریشم
عدهای معتقداند این نام ریشه در ویژگی اقتصادی این شهر دارد. به گونهای که واژهٔ لاهیجان عربیشدهٔ لاهیگان است و لاهیگان مرکب است از لاهیگ +ان (لاهیگ = بافتنی و ان = پسوند مکانی) و به معنی مکان یا شهر بافندگان یا نساجان یا ابریشمبافان است. در تجزیهای دیگر، لاه در پهلوی (پارتی) به معنای ابریشم است و در برهان قاطع به معنای پارچهٔ ابریشمی سرخ آمدهاست و جان پسوند مکان است. در نتیجه لاهیجان به معنای «شهر ابریشم» است. اشپیگل محقق آلمانی در کتاب «حملات روسیان به سواحل کرانه خزر» نام لاهیجان را به معنی «شهر ابریشم» میداند. لاه به معنی ابریشم است و یج و ج پسوند نسبت است مانند یوشی و یوشیج یا لار و لاریج. در نتیجه لاهیج به معنی ابریشمی است و ان پسوند مکان. در نتیجه لاهیجان به معنی مکان ابریشمی است. دارالاماره
این شهر در گذشته در دورانی از استیلای اعراب و سیطرهٔ خلافت دارالاماره یا دارالامان هم نامگذاری شده بوده که به تدریج بار دیگر نام ایرانی خود را بازیافته، نخست لاهیجان المبارک و سپس لاهیجان خوانده شدهاست.
شهر لاهیجان در قرون سوم تا پنجم هجری در محل روستای فعلی چفل، در میانهٔ راه امروزی بازکیاگوراب به سیاهکل قرار داشت و از قرن پنجم کمکم به محل امروزی انتقال یافت و از ابتدای قرن ششم هجری تبدیل به مرکز حکومت سادات مویدی شد و سپس ناصروندان بر آن چیره شدند. از قرن هشتم، سادات کیایی حکومت خود بر لاهیجان را آغاز کردند و دوران شکوه لاهیجان دوران حکومت کیاییان است. انتساب به لاهیج بن نوح
در افسانهها بنای شهر لاهیجان به لاهیج ابن سام ابن نوح نسبت داده میشود ولی در جغرافیهای اولیه عربی هیچ ارجاعی به این مسئله وجود ندارد.
انتساب به لاهی تهی
در بعضی نقل قول های محلی، نام شهر لاهیجان برگفته از نام فیلسوف کمتر شناخته شده هندی، لاهی تهی شمرده میشود، گفته میشود آرتور شوپنهاور از این فیلسوف متاثر بوده و این فیلسوف مدتی را در ایران و در لاهیجان کنونی زندگی میکرده است. با توجه به گمنام بودن این فیلسوف و همچنین زمان زندگی او، که باید در حدود قرن 18 بوده باشد، این نقل قول از دیگر نظریات ضعیف تر محسوب میشود، اما نمیتوان آن را نادیده گرفت.
جغرافیا
لاهیجان منطقهای است که از شمال به دریای خزر، از شرق به لنگرود، از جنوب به دیلمان، از جنوب غربی به سیاهکل و از غرب به آستانه اشرفیه محدود میشود که در ۵۰ درجه و صفر دقیقه شرقی و در ۳۷ درجه و ۱۱ دقیقه شمالی عرض جغرافیایی قرار دارد. در سال ۱۳۸۹، جمعیت شهر لاهیجان ۱۶۶٬۱۹۱ نفر برآورد شدهاست. این شهر ساختهشده بر سرزمینی هموار و جلگهای است که حاصل رسوبات به جای مانده از رودهای گیلان است. از نظر موقعیت جغرافیایی و ویژگیهای تاریخی یکی از شهرهای مهم گیلان بهشمار میرود و مدتها مرکز بخش بیهپیش گیلان بودهاست.
شهرستان لاهیجان دارای دو بخش رودبنه و مرکزی و ۸ دهستان به نامهای رودبنه، دهستان شیرجوپشت، آهندان، بازکیاگوراب، لفمجان، چوشل ،لیالستان و لیل است. این شهرستان بر پایه آخرین سرشماری در سال ۱۳۸۵، دارای جمعیتی بیش از ۱۶۲٫۸۹۸ نفر بودهاست که حدود نیمی از آن را جمعیت روستایی و نیم دیگر را شهری تشکیل میدهد.
شهرستان لاهیجان به دلیل تجدید تقسیمات متعدد در گیلان از ابتدای قرن بیستم به طرز قابل توجهی کوچک شدهاست. در تجدید نظر ۱۹۳۷ لاهیجان شهرستانی بود که همه شرق سفیدرود در گیلان را شامل میشد. در ۱۹۶۱ دو شهرستان به نامهای لنگرود و رودسر در این منطقه ایجاد شدند. در ۱۹۶۱ آستانه اشرفیه و سیاهکل که سابقاً بخشهای مستقلی در لاهیجان بودند شهرستان شدند. از آن زمان لاهیجان فقط شامل هفت دهستان با مساحت ۴۱۰ کیلومتر مربع (هفتمین شهرستان در گیلان از نظر مساحت) و جمعیت کل ۱۶۱٬۸۱۹ شامل جمعیت روستایی ۸۶۳۵۴ (۵۳٫۴ درصد کل جمعیت) بودهاست که تراکم جمعیت ۲۱۰ نفر در کیلومتر مربع را دارد.
لاهیجان هموار و جلگهای بوده از رسوبات ناشی از سفید رود بر جای ماندهاست. هموارترین نقطه جلگه لاهیجان در در بخشهای شمالی آن در مجاورت دریا ست از شمال به سمت جنوب بر ارتفاع افزوده میشود. بخش غربی کوههای البرز شرق و جنوب لاهیجان را دربر گرفتهاست که از آن جمله میتوان به شیطان کوه، گمل و آهتا کوه اشاره کرد. شیب تند دامنههای کوهها به سوی دریای خزر و شیب کم شان به سوی دره شاهرود است. گسل البرز که از لاهیجان شروع میشود تا جنوب گنبدکاووس ادامه دارد. در غرب لاهیجان، یک گسل چپگرد به نام گسل سفیدرود بهطور شمال خاوری – جنوب باختری این گسل را جابهجا کردهاست.
آب و هوا
در تابستان اقلیم لاهیجان گرم و مرطوب است. در زمستان ابتدا بادهای گرم شدید میوزد و سپس برف میبارد. رطوبت نسبی ۷۶ تا ۷۹ درصد بوده و گاهی به صد درصد میرسد.
جانداران
چهارپایان اصلی: گاو، اسب، گوسفند، میش، قاطر، الاغ، سگ و گربه و گاومیش.
چهارپایان وحشی:، روباه، شغال، خرگوش،
- پرندگان این منطقه انواعی دارند برخی وحشی و برخی اهلی هستند و نمونههایی از آنها عبارتاند از:
مرغ، اردک، غاز، بوقلمون به وفور در این منطقه دیده میشود و همینطور قرقاول (تورنگ) و غاز وحشی (کلاگن) خوتکا، چنگر، قوش (الغ)، بلدرچین (وشوم)، باز، بلبل، سینهسرخ، لکلک، مرغ ماهیخوار، حواصیل، کبوتر، تیهو، جغد، گنجشک (چیشنک)، شرستی (حاج حاجی)، دارکوب، درنا، دمجنبانک (دمبلا سکینه)، سبزقبا (کوکلاچ)، دریا سلیم، یهره، سَرَت، کلاغ (کلاچ)، سار (سیته)، هدهد (شانه بسر)، شاهین، شل حینو، عقاب، قوش، کبک، کرکس، زاغچه (کشکرت)، کلکافیس (بچه بلبل)، فلامینگو (مرغ حسینی)، پلیکان، چکاوک، مرغ سقّا و غیره.
ماهیان: ماهی سفید، ماهی آزاد، قزل آلا، کفال ماهی، ماهی سوف، اردک ماهی، کپور ماهی، اسپلی، ماهی سیم، ماهی شک، کیلکا، اوزون برون، قاس ماهی، فیل ماهی، گاو ماهی، شیبا ماهی، مارماهی، ماهی ماش، کولی ماهی و …
حشرات: مورچه (پیتار)، انواع سوسک (وی یَی)، ملخ، زنبور عسل، انواع زنبور (سیفتال)، انواع عنکبوت (لابدون)، خرمگس (گومگز)، ساس، کک (سپول)، خرخاکی، جعَل (گِه گال)، مگس، پشه، جیرجیرک (جیک)، زنجره، اقسام پروانه، بید، موریانه
محلات
لاهیجان 7 محله اصلی دارد. لاهیجان امروز در بخش جنوب شرقی در پای شیخان کوه (شیطان کوه) خود را مینمایاند و دیروز در محلههایی که نامشان یادآور روزگارانی است که لاهیجان تختگاه فرمانروایان بیه پیش بود. برخی از محلات لاهیجان بر پایه حرفه افراد آن نامگذاری شدهاست، همانند: میدان و شعربافان، خمیرکلایه و گابنه؛ و برخی بر پایه نزدیکی به عوارض جغرافیایی هماننده پردهسر؛ و برخی بر پایه نزدیکی به زیارتگاهها بر پا شدهاند و نام گرفتهاند همانند: امیرشهید.
محلات اصلی
- شعربافان، به گویش محلی شورامحله گفته میشود که دارای قدمتی بسیار است و جزء یکی از محلههای بزرگ شهر به حساب میآید که آیین و رسوم خاص خود را دارا است عزاداری خاص این محل به نام کرب زنی در کشور شناخته شدهاست.
- پردسر (پُردسَر), از قدیمیترین محلات شهر لاهیجان بوده که دروازه ورودی شهر نیز محسوب میشود. وجود پل تاریخی ۷۰۰ ساله «پل خشتی» (خشته پل) گواه بر قدمت این محل دارد. کلمه (پُرد) در زبان و گویش گیلکی بمعنی پل است. چون این محله در مجاورت پل رودخانه لاهیجان سیم رود یا سیم جو بوده به نام پُردسَر (سرپل) معروف شده و نام گرفتهاست. پل مذکور بعدها چندین بار مرمت شده و هماکنون به صورت یکی از زیباترین آثار تاریخی شهر در امدهاست. محله پردسر به دلیل واقع شدن در مسیر پل تاریخی و دو پل بتنی مجاور آن که در واقع دروازه ورودی شهر هستند، از پرترددترین محلات لاهیجان است.
- میدان (محله)
- خمیرکلایه، به لهجه محلی خومرکلا گفته میشود و رابینو آن را خرما کلایه نوشتهاست. این محله که اولین و قدیمیترین محله شهرستان لاهیجان است در شمال غربی شهر لاهیجان قرار دارد و خانه حاکم شهر و اطرافیانش در این محله بود. نام این محله برگرفت است از خمیر و کلایه. کلایه یا کلاً یا کل به معنی پهناور است جا گرفته در گستردهای پهناور که پسوند بسیاری از مکانها در شرق گیلان است. واژه خمیر به معنای آرد آمیخته با آب است که از آن نان میپزند. برخی برآنند که نانواییهای بسیاری در این محله وجود داشتهاست؛ و برخی دیگر بر آنند که کلمه خومر به معنای سفالگر است و با نگرشی به ساختمانهای شهر سبب نامگذاری را میتوان یافت.
- اردوبازار
- گابنه
- امیرشهید، این محله یکی از هفت محل اصلی لاهیجان بوده. نام این محل در اصل آقا میرشهید بوده که به دلیل وجود بقعه امامزاده میر شهید محمد فیروزکوهی از بازماندگان سادات کیایی در این محل است. این محل که در گذشته اسکندر آباد نیز نامیده میشد در گذشته خانقاهی داشته که پس از انقلاب خراب کرده و در محل آن حسینیه امروزی ساخته شدهاست. کاروانسرا و زائر سرایی داشته که مسجد محل را پس از تخریب زائرسرا در محل آن ساختند.
ابهام زدایی دربارهٔ کاروانسرابر، این محله در پاره غربی شهر لاهیجان قرار داردو جز محلههای اصلی نمیباشد. این محله در گذشته به دلیل نداشتن مناره و گلدسته محله محسوب نمشد و جزئی از محله خمیرکلایه میبود. (کتاب شهر من لاهیجان، استاد ادیب لاهیجی)
محلات فرعی
عبارتند از:لاشیدان (شمال) جیرسر (شمال)، یحیی آباد، خیابان فیاض (مرکز شهر)، حسن بیگدشت (شمال غربی)، نخجیرکلایه (شمال شرقی)، حاجیآباد (غرب)، کاروانسرابر (غربی)، آسور ملی (میان محلههای خمیرکلایه و کاروانسرابر)، جواهر پشته (در محله میدان و میانه شهر)، آقا سید محمد یمنی (جنوب)، بازکیاگوراب(غرب)، کرد محله (محمله قرکلمای مهاجر) (جنوب میانه)، کوبیجار (جنوب شرقی)، محله نمک آبی (جنوبیترین پاره شهر)، بوجایه (جنوب)، کوی زمانی (جنوب)، شهرک جانبازان (جنوب شرقی)، محله استخر (محله نوساز که بر سینه غربی شاهنشین کوه (شیطان کوه، شیخان کوه) یوسف آباد سوستان(جنوب شرقی)و…جای گرفتهاست،
دهستانها
لاشیدان ،سطلسر،چفل،شادهسر، نوبیجار،لفمجان، لیالستان، گلرودبار، لیل، شیرجو پشت، رودبنه، دره جیر، نخجیر کلایه، حاج سلیم محله، سپهر پشت، سیاهگوراب بالا، سیاهگوراب پایین ، کوشال، آهندان، کوچکده و گورندان،توستان،ارباستان از دهستانهای لاهیجان هستند.
جمعیتشناسی
رشد جمعیت لاهیجان از رشت کمتر است ولی همانند انزلی است. از سال ۱۹۵۶ تا ۲۰۰۶ جمعیت لاهیجان و انزلی فقط ۳٫۵ برابر شد حالا آن که جمعیت در رشت پنج برابر شدهاست.
اکثریت مردم آن گیلک هستند و گالش به ساکنین ارتفاعات این منطقه اطلاق میشود که آنها هم تیرهای از گیلکان بوده و زبانشان گیلکی با گویش گالشی است.
زبان
زبان گفتاری مردم لاهیجان، گیلکی (گویش بیهپیش) است که با گیلکی رشت (گویش بیهپس) از نظر آوایی، واژگانی و پارهای ویژگیهای دستوری تفاوتهایی دارد. گیلکی بیهپیش خود از گونهای که در نواحی کوهستانی به آن سخن گفته میشود، یعنی گیلکی گالشی، متمایز است. لاهیجان، پایتخت تاریخی بیه پیش، نام اش را به گونهای از زبان گیلکی که در شرق لاهیجان صحبت میشود دادهاست، گیلکی لاهیجانی.
اقتصاد
رشد آهسته جمعیت شهر به دلیل ضعف صنعت و رکود و حتی افول فعالیتهای روستایی (نوغانداری، چایکاری) که لاهیجان در آن بازار و محور عمدهای بوده رخ دادهاست. شهر فقط ۶۰ واحد صنعتی دارد (عمده آنان کوچک اند) که ۱۷۵۸ نفر را استخدام کردهاست. گستره تخصصهای محلی محدود است. لاهیجان که از قدیم برای تولید شیرینی گلاب و بهارنارنج اش معروف بود امروزه بهطور خاص برای کلوچه اش معروف است.
توریسم
از ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ مسؤولین تلاش کردهاند ظاهر شهر که جذابترین و توریستیترین شهر گیلان شمرده میشود را بهبود دهند؛ بنابراین استخر (سل) شرق شهر که برای آبیاری مورد استفاده قرار میگرفت برای فعالیتهای تفریحی و پیادهروی بهبود یافتهاست. در روزهای تعطیل بسیاری از ساکنین شهر و منطقه به آنجا میروند. یک تله کابین به قله کوه که بر شهر مشرف است وصل شده و پانورامایی بر فراز جلگه و دریای خزر را فراهم میکند. ایجاد دانشگاه آزاد اسلامی لاهیجان در ۱۹۸۸ موجب رونق و افزایش پتانسیلهای شهر شدهاست.
کشاورزی
شهر لاهیجان از دیرباز کانون بازرگانی ابریشم بوده و بیشترین سهم را نیز در تولید و صادرات آن داشتهاست. بیشترین تمرکز تولید چای در ایران در ناحیهٔ بین لاهیجان و لنگرود است. این گیاه اول بار در سال ۱۹۰۲ میلادی توسط کاشف السلطنه بهطور آزمایشی در لاهیجان کاشته شد و او موفق شد یک کیلو چای برای مظفرالدین شاه بفرستد. دولت رضا شاه در تلاش برای کاستن از اتکا به چای وارداتی که در آن زمان ۵٪ واردات ایران را تشکیل میداد در سال ۱۳۱۱ شمسی اولین کارخانه و در ۱۳۱۳ اولین مرکز تحقیقاتی چای را در لاهیجان تأسیس کرد. توسعهٔ کشت چای از موفقیتهای اصلی سیاست مدرنیزاسیون رضا شاه دانسته میشود. دلتای سفیدرود در لاهیجان و رشت بیش از ۶۰ درصد برنج گیلان را تولید میکند. لاهیجان از مناطق عمدهٔ تولیدات مرکبات در منطقهٔ خزر است.
در جنوب کوهپایههایی که در فراز شهر اند (دهستانهای لیل و آهندان) مزارع چای با شالیزارهای کشت شده از آب منابع آب (سل به گیلکی) و چشمهها قرار دارند. چایکاری ۷۹۵۹ هکتار را در ۱۹۷۱ در بر میگرفت و تعداد زیادی کارخانه فراوری را تغذیه میکرد ولی آزادسازی صنعت چای در شروع دهه ۲۰۰۰ بحرانی جدی در این فعالیت عمده منطقه به وجود آورد. درگذشته نه چندان دور گاو برای شخم زنی و حمل و نقل مورد استفاده بود ولی از دهه ۱۹۷۰ و ۸۰ گاوداری برای تولید شیر و در ثانی گوشت بودهاست. فقط در دهات حاشیه کوهپایههای البرز (مثل کوه بنه در دهستان آهندان اتیرود یا گمل در لیل) است که گالشها گلههای گاو و گوسفند را پرورش داده در پاییز و زمستان در تپههای پردرخت منطقه و در بهار و تابستان به ییلاق مانند چراکوه بالای کلیشم میروند. برعکس روستاهای کوهستانی دیلمان حیوانات شان را در زمستان به تپههای بالای لاهیجان میفرستند. در روستاهای شمالی شهرستان (مانند لیالستان، رودبنه و شیرجوپشت) کشت برنج که فقط در جریان قرن بیستم مهم شد یک فعالیت عمدهاست که از شبکه آبیاری توسعه یافته بر کرانه غربی سفیدرود سود میبرد. گندم پنبه و کنف در دهههای اول قرن بیستم هنوز اهمیت داشت ولی عموماً محو شدهاست. نوغانداری که در آخر قرن نوزده تا شروع قرن بیست و یکم فعالیت عمده بود شدیداً کاهش یافتهاست. مثلاً ۳۹۵۲ تن پیله در ۱۹۹۶ در گیلان تولید میشد که در ۲۰۰۶ به فقط ۱۲۵۲ تن (۲۲۲ تن از شهرستان لاهیجان) رسید. تعداد جعبه تولیدی نوغانداران از ۱۴۰۰۰ در ۱۹۷۳ به کمتر از ۹۰۰۰ در ۲۰۰۶ رسید. از ۲۰۰۶ تولید باز هم کمتر شدهاست. باعهای محبوب که نیاز شدید چوب را تغذیه میکنند و ماهیگیری فعالیتهای جنبیاند.
محصولات عمده:
- چای- محصول اصلی کشاورزی لاهیجان است. سندیکای کارخانجات چای شمال و اداره کل چای شمال ایران در این شهر قرار دارند.
- برنج
- پیله ابریشم
- کنف
- کلوچه
تاریخ
لاهیجان از قدیمیترین شهرهای گیلان است بهطوریکه در زمان اشکانیان دژی در ۶کیلومتری شهر به نام کهندژ وجود داشتهاست. این دژ تا زمان حملهٔ مغولان در قرن هفتم پابرجا بود که بعد از آن رو به ویرانی نهاد. پیش از اسلام شهر از سه بخش کهندژ، شهرستان و بازار تشکیل میشد که در سال ۷۰۹ه.ق (یا در ۷۰۵ه.ق) با حمله اولجایتو ویران گشت و ۲۰ سال بعد در سال ۷۲۹ه.ق از نو بنا شد. تا قرن چهارم بیه پیش (سرزمین شرق گیلان که لاهیجان را شامل میشود) تابع سلسلههای دیلم بود که زمانی بر منطقه حکم میراندند. تازه از اول قرن چهارم هجری بود که مرکزیت منطقه از کوه به جلگه منتقل شد. سپس لاهیجان به قلمرو خاندان کوتم (در منطقه رانکوه)، که بنیانگذارش ناصرالدین حسن بن علی اطروش (متوفی به ۳۰۴)، شیعه زیدی را به بیه پیش آورد پیوست (بیه پس، غرب سفیدرود سنی ماند). متعاقباً شاخهای از یک خاندان محلی، ناصروند، بود که بر شهر حکم راند و علیه قوای الجایتوی ایلخانی در ۷۰۶ مقاومتی بیثمر را ترتیب داد. به هرحال این خاندان پس از سقوطش با دختر یک سردار مغول وصلت کرد و بر دیگر امرای گیلان سروری یافت. در این زمان لاهیجان به همراه فومن، در غرب، شهر اصلی گیلان بود. «شهری بود با اندازه قابل توجه؛ ابریشم زیادی در آن تولید میشد و برنج و ذرت در آن کشت میشد، و همچنین پرتقال و مرکبات و دیگر میوههای مناطق گرم». لاهیجان اولین عصر طلایی خود را در قرن نهم، در پی دورهای از جنگهای خونین با بیه پس، در قرن هشتم، تجربه کرد. حکمرانی خاندان ناصروند پایان یافت و خاندان کیا جانشین آن شد که از ۶۸–۱۳۶۷ تا ۱۵۹۲ که گیلان ضمیمه تاج ایران شد، حکومت کرد. در قرن پانزدهم کیا نه تنها بر بیه پیش که بر قزوین، طارم، سلطانیه، ساوه، زنجان، فیروزکوه، تهران، ری و ورامین حکومت میکرد. دیگر دوره مهم در تاریخ شهر نقش مهم ولی غیر مستقیم کیا هنگام ظهور سلسله صفوی است که ادعای داشتن تبار علی زین العابدین امام چهارم شیعه را میکرد. با این انضمام به امپراطوری و انتخاب رشت به عنوان مرکز فرمانداری ایالت شروعی بر افول لاهیجان، بود. راه قزوین به دریای خزر از طریق رشت و سفیدرود جایگزین مسیر قزوین لاهیجان با کاروانسراهای کوهستانی اش (توتکی و سرداب) و پل با شکوه انبوه آن بر رود شاهرود شد.
به نظر نمیرسد لاهیجان برای جغرافیدانان اولیهٔ عرب شناخته شده بوده باشد، گرچه حدودالعالم که اول بار به عنوان لاهجان بدان اشاره میکند، آن را یکی از هفت منطقه بزرگ جنوب شرق گیلان در بیه پیش میداند. در سالهای میانی قرن سوم، بخشی از قلمروهای جستانیان یا وهسودان بن جستان جستانی بود که پهنه گیلان و مناطق داخلی دیلم را در بر میگرفت. لاهیجان در سال ۷۰۵ ه.ق به دست اولجایتو فتح شد و امیر تیمور به آن لشکر کشید. پس از تیمور، سید امیر بیک و نوادگان وی –از سادات کیایی– بر شهر لاهیجان حکومت کردند. پس از سقوط حکمرانان کیایی، حاکمان صفوی در این شهر حکومت کردند. از حوادث ناگوار و مهم در تاریخ لاهیجان، طاعون در سال ۷۰۳ ه. ق، آتشسوزی سال ۸۵۰ ه.ق و اشغال آن توسط روسها در سال ۱۷۲۵ میلادی است. در سال ۱۲۳۰ ه.ق لاهیجان دچار زلزله شد و در سال ۱۲۴۶، بار دیگر طاعون در آن کشتار کرد.
فرمانروایان بیه پیش عموماً میتوانستند قدرت شان را از جلگه به درون کوهها و حتی در برخی زمانها (از جمله سادات کارکیایی) به جنوب البرز بگسترند. آن گاه در آنجا (بیه پیش) خاندانی از کوتم یا هوسم در منطقه رانکوه که مرکزش در لنگرود در شرق لاهیجان بود ظهور کردند. این خط توسط ناصرالدین الحسن بن علی الاطروش علوی که تشیع زیدی را به منطقه کاسپین معرفی کرد بنیان نهاده شد؛ زین رو شرق گیلان شدیداً تحت تأثیر شیعه قرار گرفت، در حالیکه دکترینهای سنی از جمله حنبلیسم در بیه پس عمده بود. قدرت سیاسی خاندان الاطروش طی دهههای میانی قرن چهارم تضعیف شد و عمدتاً در طبرستان در شرق متمرکز شد، ولی سادات ناصری به دلیل اعتبار مذهبی شان در منطقه گیلان تأثیرگذار ماندند.
دودمان بوییان که نواحی مرکزی و غربی ایران و فارس را از تصرف خلفا آزاد کردند در سده چهارم از لاهیجان برخاستند. این سلسله دیلمی در دوران فرمانروایی خود به بغداد لشکر کشیدند و خلیفه عباسی را شکست دادند.
تاریخ لاهیجان در دوره بعد مبهم است؛ ولی احتمال دارد که جستانیان پس از این که مناطق مرتفع دیلم به دست مظفریان یا سالاریان یا لنگریان طارم افتاد از قدرتشان در آنجا دفاع کردند و این «شاه جستانی دیلم» بود که در قزوین در برابر سلجوق طغرل بیگ در ۴۳۴ گردن فرو نهاد.